امروز (اول تیرماه) سالروز درگذشت ابراهیم منصفی (رامی) – شاعر، ترانهسرا و خوانندهی جنوبی – است.
به گزارش شرجی، ابراهیم منصفی (۱۳۷۶-۱۳۲۴) از آغازگران شعر نو در هرمزگان بود که با بهرهگیری از فرهنگ اقلیمی و گرایش به شعر زمانه، نقش مهمی در فرهنگ و هنر مردمی و شعر و موسیقی جنوب ایفا کرد.
رامی از اولین شاعرانی بود که راه و رسم شعر نیمایی را در هرمزگان گسترش داد؛ به گونهای که پس از مرگش، او را «نیمای جنوب» نامیدند. او همچنین توانست با اتکا به گویش محلی و رویکرد به موسیقی جهانی، راه بکر، زیبا و پرتوانی را در ترانهسرایی بگشاید.
آثار منصفی از آغاز موج نو ادبیات در نشریاتی چون «خوشه» به سردبیری احمد شاملو، « آبنوس»، «تماشا»، مجلهی «موسیقی» و همچنین در گفتوگوهای سیروس طاهباز با شاعران نوپرداز جنوب در مجلهی «فردوسی» به چاپ رسیده است.
منوچهر آتشی ، رامی را به تعبیری آغازگر دور جدیدی از شعر در بندرعباس و جنوب دانسته که هم در فرهنگ بومی ریشه و هم به شعر مدرن گرایش داشته است.
این شاعر فقید میگوید: منصفی یک چهرهی واقعا ناب و ظریف بود که متأسفانه به علت فقر اقتصادی و فرهنگی در جنوب ایران، او و هنرمندانی مثل او نتوانستند به جایگاهی که سزاوارشان بودند، برسند.
علی باباچاهی نیز میگوید: نثر پررمق و ذهنیت خلاق منصفی دربارهی شعر و موسیقی هرمزگان در میزگرد شاعران نوپرداز که در سال ۴۶ به دعوت سیروس طاهباز، در تهران برپا شده بود و در مجلهی فردوسی با عنوان «گفتوگو با شاعران سرزمین آفتاب داغ» منتشر شد، بسیار زیبا و عمیقتر از دیگر شاعران همنسل من بود.
این شاعر رامی را شاعری شوریده و عاشق مینامد و میگوید: وی طبعا آدمهای مجنونی مثل من را بیشتر به خود جذب میکرد.
همچنین سهیل نفیسی – آهنگساز و ترانهخوان شعرهای رامی که آلبومهای «ریرا» و «ترانههای جنوب» را دارد – دربارهی او میگوید: ابراهیم که نسل در نسل، جوانان و مخاطبین تازهای را گرد آثارش جمع میسازد، ضرب پرتوان و لحن خوش کلمات در ترانههایش، نه تنها بر ماهیت بیرمق ترانههای محلی پیش از خود که حول موضوعاتی بیمایه میگذرند، تأثیر میگذارد و آن را متحول میسازد؛ بلکه به عنوان یکی از نادرترین نمونههای موسیقی مردمی سرشار از مفاهیم انسانی و لمس احساساتی همچون عشق، رنج و سرمستی است.
حسن کرمی – شاعر فقید جنوبی – هم یکی از مهمترین دلایل اقبال مردم جنوب از هر سنخ و سنتی به ترانههای رامی را علاوه بر زیبایی تردیدناپذیر کلام و تازگی لحن و آهنگ، توجه به وضعیت زندگی انسانهای فقیر و تهیدست و مشکلات اجتماعی آنها میداند.
نویسندهی کتاب «هیاهو» میگوید: ترانههای بندری که قبل از رامی، گرد موضوعات مبتذل و بیارزش میگشت، با حضور رامی، حرمت و حیثیتی انسانی یافت.
او ترانهها و شعرهای رامی را سخت زیبا و حسرتانگیز توصیف میکند و میافزاید: وی با تأثیر از موسیقی ملتها و به کار بردن ملودیهای آنها در ترانههای محلی خویش، موسیقی بندری را با موسیقی جهان، آشتی و آشنایی داده است.
شاعر «رؤیای آفتاب در هزارهی ظلمت» علت مهجور ماندن رامی و جمعآوری نکردن آثار او را توسط خودش در زمان حیات چنین بیان میکند: متولیان هنر یا مسؤولین امر که باید به این امور توجه کنند، به جای کوشش در رشد و باروری هنرمندان، همیشه موانعی به وجود میآورند. رامی هنرمندی آزاده و مستقل بود که نمیخواست تحت نفوذ هیچ جایی باشد.
از رامی به عنوان یکی از کسانی که در ایران موفق شد از سنتهای بومی به دنیای تازهای برسد و در عین حال، ریشههای محلی را هم خیلی خوب حفظ کند، نام برده شده است.
همچنین گفته شده که رامی به گویشهای محلی، بدون تظاهر و بدون تأکید بر فولکلورها، وفادار مانده و بدون اینکه ادای بندری درآورد، به سادگی و با زبان طبیعی خود، آواز خوانده است. او خودش را معطل سازهای محلی و ملودیهای بومی نکرده، مستقیما به سمت شعر و زبان رفته و بعد محلی را با اتکا به زبان، حس کرده و به لطف موسیقی، ترانهی امروزی ساخته است.
آیدا سرکیسیان – همسر احمد شاملو – در یادداشتی نوشته است: درها باز میشود، به خانهی ما پا میگذارد، دو تایند انگار، میگذاردش زمین، از خودش بزرگتر است، تکیهاش میدهد به دستهی مبلی که شاملو در آن نشسته. مینشیند روی زمین کنار گیتارش، بی کلمهای. با انگشتان هواییاش آغاز میکند، آرام آرام، یکی شدن ساز و انسان… توفان به پا میکند. اشتیاق فضا را میآکند، نوای گرم مادرانهی گیتار، و آواز حنجرهی زخمی رامی در حیرت چشمها، نگاهها، سکوتهای محنتتبار ما را، از عاشیقها تا تروبادورها، از کولیهای گرانادا تا مالاگا، از سایات نووا تا مرسدس سوسا تا فرانسیس به بی، پیامآوران مهر و شفقت و دوستی، خنیاگران خسته، لحظهها را نوشیدیم، ساعتها را لحظه بر لحظهای گریست، شب شده است، خنیاگر تنها خانه را ترک میکند با گیتارش اینجا بود آیا …
گفته می شود، رامی در موسیقی تحت تأثیر راک آمریکایی یا نغمههای آمریکای لاتین نیز بوده است. یکی از ترانههای رامی با گویش محلی و با نام «بدو بدو» در سال ۸۲ در آلبوم «گوش» که به همت علی صمدپور و نادر طبسیان در تهران منتشر شد، برای اولینبار در سطح کشور انتشار یافت. از دیگر آثار او، مجموعههای شعر «رنجترانهها» و «گفتههای ناگفته» است که از سوی نشر ۷رنگ منتشر شده است. کتاب «ترانههای رامی» و آلبوم «ترانههای رامی» را نیز نشر ماهریز منتشر کرده است.
لازم به ذکر است، منصفی که علاوه بر شاعری، در بازیگری، بداههپردازی و طنز نیز استعداد داشت، در سه فیلم کوتاه به نامهای «برکهی خشک»، «هجرت» و «کالنگهایم را دوست دارم» و فیلم «نهنگ» به کارگردانی حسن بنیهاشمی بازی کرده است.