نمایش “اتاقی در هتل دریا” با طراحی صحنهای که رازهای زندگی زناشویی را افشا میکند.
نمایش “اتاقی در هتل دریا” به کارگردانی گلسا زارعی، با طراحی صحنهای هنرمندانه و نورپردازی دقیق، اتاق ۱۰۷ را به یکی از شخصیتهای اصلی تبدیل کرده است. هر جزئیات این اتاق، از ساعتی که جلوتر از زمان واقعی نصب شده تا تابلویی که مشوش بودن انسان مدرن را به تصویر میکشد، به مرور زمان واقعیتهای تلخی را در مورد زندگی زناشویی سیما و محسن آشکار میکند. اجرای قوی بازیگران و کارگردانی مؤثر، تماشاگران را به یک سفر عمیق و تأملبرانگیز در دنیای پیچیده روابط انسانی میبرد.
رازهای اتاق ۱۰۷
یاداشتی مجدد از حامد رضوانی درباره نمایش اتاقی در هتل دریا
اتاق ۱۰۷ هتل، خود به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی نمایش “اتاقی در هتل دریا” به شمار میرود. این اتاق، همان مکانی است که زوج داستان، سیما و محسن، اولین شب ماهعسل خود را در آن گذراندهاند و اکنون، پس از ۲۳ سال، دوباره به آن بازگشتهاند. رازهایی که در این اتاق نهفته است، نه تنها گذشته پر از عشق و امید را یادآور میشود، بلکه تنشها و چالشهای جاری زندگی زناشویی آنها را نیز به نمایش میگذارد. هر گوشه این اتاق، خاطرات و احساسات عمیق شخصیتها را به خود اختصاص داده است و به نوعی، جزیی از تجربههای آنها را میسازد.
در این نمایش، طراحی صحنه و نورپردازی اتاق ۱۰۷ نقش بسیار مهمی دارد. این طراحی به گونهای است که اتاق را به یکی از شخصیتهای اصلی تبدیل کرده است. ساعتی که جلوتر از زمان واقعی آن بر دیوار نصب شده و تیکتاک آن در سکوتهای بهجا خراب میشود، تابلویی که مفهوم مشوش بودن انسان مدرن را به نمایش میگذارد و شیبی که در طراحی به تخت خواب و دیوار داده شده است، همگی خبر از خراب شدن زندگی و بحرانهای پیشرو میدهند. این جزئیات به خوبی نشان میدهند که کارگردان خواسته با طراحی نور و اکسسوار صحنه، تنشها و ناآرامیهای زندگی زناشویی را به تصویر بکشد.
در صحنهای از نمایش، محسن در حال جستجوی تماسهای پاسخ ندادهاش است و به خانم منشی زنگ میزند که حالا رقیب عشقی زن (سیما) شده است. این تماسها و روابط پنهانی، رازهای جدیدی را به اتاق ۱۰۷ اضافه میکند و فضای نمایش را به سمت خیانت و عدم وفاداری سوق میدهد.
نگاهی مجدد به نمایش ‘اتاقی در هتل دریا’:
بعد از دریافت یادداشتی که از دوستی داشتم، متوجه شدم که شاید نمایش “اتاقی در هتل دریا” را درست ندیدهام. برای همین تصمیم گرفتم دوباره به سالن نمایش بازگردم و این بار نسخه صحنهای آن را ببینم. هدفم این بود که تفاوتهای بین نسخه آپارتمانی و صحنهای را بهتر بفهمم و یادداشت دقیقتر و حرفهایتری بنویسم.
اجرای نسخه آپارتمانی در محیط واقعی هتل دریا، تجربهای واقعگرایانه و نزدیک به زندگی را برای تماشاگران فراهم کرد. این اجرا باعث شد تماشاگران بیشتر با فضای داستان و شخصیتها همزادپنداری کنند. نسخه صحنهای با استفاده از طراحی دکور، نورپردازی و موسیقی حرفهای، تجربهای متفاوت و هنری را برای تماشاگران ایجاد کرد. اجرای صحنهای توانست ابعاد جدیدی از داستان را به تصویر بکشد و تعاملات بین شخصیتها را بیشتر برجسته کند.
در هر دو نسخه، موضوع تفاوتهای نسلی و فرهنگی به خوبی نشان داده شده است. زنی که ۲۳ سال به خاطر شوهرش ماهی نخورده است، نشاندهنده فداکاریهای زنانه و نقشهای سنتی در خانواده است. این نوع از وفاداری نشاندهنده یک رابطه پایدار و متعهد است که ممکن است در نسلهای جدید کمتر دیده شود. حضور منشی خانم چشمنواز با بازی لیلا غلامی و خیانت محسن به سیما، فضای نمایش را به سمت روابط پنهانی و خیانت سوق میدهد. این موضوع به تماشاگران یادآور میشود که خیانت و عدم وفاداری میتواند به شدت به روابط زناشویی و خانوادگی آسیب برساند و باعث ایجاد مشکلات روانشناختی و عاطفی شود.
نمایش با استفاده از دیالوگهای کوچه بازاری و اروتیک پنهان، نه تنها به فضای واقعگرایانهتر کمک کرده است، بلکه در جاهایی تماشاگران را از حس و همزادپنداری با شخصیتها خارج کرده است. این دیالوگها، عمق زجر زن را مخفی میکنند و آدمی را یاد ضربالمثل “خنده من از گریه تلختراست”میاندازند.
سیما با بازی روان خود توانسته است تماشاگران را به عمق داستان بکشاند. تلاشهای او برای حفظ زندگی مشترک و ناامیدیهایش از خیانت محسن به خوبی به تصویر کشیده شدهاند. او با وفاداری و تلاشهایش نمادی از زنانی است که با عشق و فداکاری زندگی مشترک خود را میسازند. محسن شخصیتی پیچیده و چندلایه است که با وقاحت و بیتفاوتیاش نسبت به زن و زندگی مشترک خود، تماشاگران را متعجب میکند. او نماینده بخشی از جامعه مردان است که از زندگی مشترک خسته شدهاند و به دنبال روابط جدید هستند. دیالوگ او: “فرق من و تو در همین است. من ۵۱ سالگیام را قبول ندارم، ولی تو ۴۸ سالگیات را به ۴۹ تبدیل میکنی.” ورود خانم چشمنواز به داستان، تنشها و تعلیقات داستان را بیشتر میکند. او نمادی از روابط پنهانی و خیانت است که به تعمیق مشکلات زناشویی میانجامد. صحنه تلخ حضور خانم چشمنواز و داستان بردن محسن شوهر سیما در شب سالگرد ازدواجش به بهانه کار، طنز تلخ نمایش را به اوج میرساند.
نقش کارگردان و پیشنهادات بهبود
گلسا زارعی با انتخاب بازیگران متناسب با متن و داستان و استفاده از طراحی دکور و نورپردازی مناسب، توانسته است تجربهای منحصر به فرد و واقعگرایانه برای تماشاگران ایجاد کند. این نمایش با پرداختن به موضوعات اجتماعی و اخلاقی، تماشاگران را به تفکر واداشته و تجربهای متفاوت از نمایش “اتاقی در هتل پلازا” ارائه داده است.
برای بهبود نمایش، میتوان در جاهایی که طنز داستان مانع از دیده شدن عمق شخصیتها میشود، تجدید نظر در شیوه اجرا کرد. استفاده از شیوههای شخصیتپردازی مانند گروتسک نیز میتواند مفید باشد.
گروتسک نوعی از شخصیتپردازی است که با استفاده از اغراق، طنز تلخ و موقعیتهای غیرمعمول، سعی در نمایش واقعیتهای پیچیده و ناگفته دارد. در گروتسک، شخصیتها اغلب به صورت کلیشهای و کاریکاتوری به تصویر کشیده میشوند که این امر به تماشاگران کمک میکند تا از لایههای سطحی عبور کرده و به عمق واقعیتهای پیچیدهتر و ناگفتهها برسند. در نمایش “اتاقی در هتل دریا”، استفاده از گروتسک میتواند به شکلی مؤثر کمک کند تا تضادهای درونی و کشمکشهای روانی شخصیتها بهتر به تصویر کشیده شود.
به عنوان مثال، استفاده از گروتسک برای شخصیت سیما میتواند نشان دهد که چگونه زجرها و رنجهای درونی او در پشت لایههای طنز و شوخیهای ظاهری پنهان شدهاند. یا برای شخصیت محسن، گروتسک میتواند به تماشاگران کمک کند تا تناقضهای درونی او و وقاحتهایش را بهتر درک کنند و از زاویهای جدید به آنها نگاه کنند.
البته نباید تلاشهای بازیگران و کارگردان را در نمایش “اتاقی در هتل دریا” نادیده گرفت. بازیگران با اجرای قوی و کارگردانی مؤثر توانستهاند تماشاگران را به عمق داستان بکشاند و تجربهای متفاوت و هنری را برای آنها ایجاد کنند. تلاشهای گلسا زارعی و تیمش در ایجاد تجربهای منحصر به فرد و واقعگرایانه برای تماشاگران، قابل تقدیر است.
گلسا زارعی با اجرای این نمایش در یک هتل واقعی و همچنین در پلاتو آفتاب، تجربهای منحصر به فرد و واقعگرایانه به تماشاگران ارائه داده است.
زمان و تاریخ:
۲۴دی ماه۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۴۴ بامداد
نویسنده: حامد رضوانی