کران مردمی فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» به کارگردانی «آرمان خوانساریان»، شامگاه روز پنجشنبه نهم آذرماه دریکی از سینماهای بندرعباس برگزار شد. آرمان خوانساریان که در این مراسم حضور داشت، درباره فیلم به گفتگو با حضار پرداخت. تهیهکنندگی این اثر نیز بر عهده «رسول صدر عاملی» بوده است.
به گزارش شرجی، سینما ستاره جنوب بندرعباس، نهم آذرماه، میزبان اکران مردمی فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» با حضور «آرمان خوانساریان»، نویسنده و کارگردان این فیلم بود. جنگل پرتقال، اولین فیلم بلند آرمان خوانساریان است که با آن در جشنواره چهل و یکم فیلم فجر حاضر شد. این ساختهٔ خوانساریان در چند بخش نامزد دریافت سیمرغ هم شد.
برشهایی از جنگل پرتقال
در خلاصه داستان این ملودرام اجتماعی آمده: «معلمی به نام «علی بهاریان» و بانام هنری «سهراب بهاریان» در رشته نمایشنامهنویسی تحصیلکرده و حالا پس از سالها بیکاری بهتازگی در یک مدرسه بهعنوان معلم ادبیات مشغول به کارشده است. معلمی آنچنان سختگیر که در عرض ۳ روز ۵ نفر را از کلاس اخراج میکند و حالا از طرف مدیر تهدید میشود که اگر تا ۲ روز دیگر مدرک تحصیلیاش را تحویل ندهد عذرش را از مدرسه میخواهند! اینگونه است که آقای معلم علیرغم میل خود به شهر محل تحصیلش در «تنکابن» میرود…» و فیلم درواقع داستان سفر سهراب بهاریان در زمان و یادآوری روزهایی است که او «مریم»، دختری که دوستش داشت را مورد اذیت و آزار قرار داده بود.
آرمان خوانساریان، نویسنده و کارگردان جنگل پرتقال در اکران مردمی این فیلم درباره شباهت آن با «فیلم کوتاه سایه فیل» گفت: «یک فیلمنامهنویس، ابتدا یک فیلم میسازد و بقیه فیلمهای آن، تیکه تیکههای فیلم اول فیلمنامهنویس است. از طرفی، سلیقهٔ بنده ژانری نیست و از منظر سینما به فیلم نگاه نمیکنم، بلکه از اندیشهها و تجربیات زیستی است که کنار هم قرار میگیرند. برای مثال؛ در فیلم کوتاه سایه فیل، یک اتفاقی برای من رخداده بود، همانطور که اتفاق فیلم جنگل پرتقال نیز برایم رخداده بود. فیلمهای بنده نیز از مدل شخصیتیام، مدلی که آدمها باهم همراه میشوند و ازم نزدیک یا دور میشوند یا مناسبات حرفهایی که در درون خود نگه میدارم و سالها بعد متوجه میشوم چه اتفاقی رخداده است، نشاءت میگیرد. قصهٔ فیلمهای من هم قصهٔ آدمهایی درگذشتهای است که الآن با آنها حادث میشود. بهعبارتدیگر، هر آنچه هستیم و مجموعه روزهایی که زندگی کردیم».
خوانساریان ادامه داد: «دوست دارم قصه آدمهایی را بازگو کنم که یک سری اتفاقات درگذشته دارند اما زندگیشان دارد روبهجلو میرود. همان مقوله تنهایی که نمیتوانیم آن را بنبست قلمداد کنیم. ما میتوانیم تنها باشیم و روبهجلو برویم، میتوانیم سفر کنیم و زندگیمان ادامه پیدا کند و تنها باشیم».
نمایی متفاوت برای تعریف گذشته
نویسنده و کارگردان جنگل پرتقال در پاسخ به این سؤال که اینگونه فیلمها چگونه بازیگردانی میشود که بهخوبی بازی بازیگر بهخوبی نمایش داده میشود، بیان کرد: «سینمای ما، یک سینمای فقیر و تنبل است. برای مثال؛ خیلی استعدادها هستند که کسی جرئت نمیکند به سمتش برود. درصورتیکه اگر شخصی آن را شروع کند، بقیه افراد از آن دنبالهروی میکنند. البته هیچکس خودش جسارت نمیکند شروعکننده باشد. من به خاطر همین موضوع برای کشف توانمندیهای بازیگرها به بازی آنان در فیلمها نگاه نمیکنم، بلکه از خواندن مصاحبههایشان متوجه پتانسیل بازیگر میشوم. برای مثال؛ انتخاب سارا بهرامی، ترجیح دادم بهجای تماشای فیلمهایی که در آن نقشآفرینی کرده، بشینم مصاحبههایش را ببینم. چون در مصاحبهها چشمها صادقانه حرف میزنند و مشخص میشود چقدر پتانسیل برای ادای کلمات دارد. در مصاحبههای سارا بهرامی، یک عشقی از شهسوار است».
خوانساریان ادامه داد: «خودم تئاتر خواندم و از ادبیات نمایشی به بازیگری تغییر رشته دادم. چون برایم تئاتر و بازیگری جالب شد. مدت زیادی مطالعه در این رشته را گذراندم و یکچیزی متوجه شدم که آدمها به یک دلیل فیلمساز میشوند که فکر میکنند یکچیزی کم است و آن را میخواهند به سینما اضافه کنند. شاید این بلند پروازانه باشد اما من فکر کردم یکچیزی دربازیها کم است و آنهم این است که آدمها به هم گوش نمیدهند {البته نمیگویم همه فیلمها اینگونه است}. در سینمای ما معمولاً فردی که دارد دیالوگ میگوید خیلی مهم است و دوربین خیلی به سمتش است. من فکر کردم از طریق گوش دادن، حرکت چشمهای بازیگران و سیستم کات کردن از این صورت به آن صورت بیام یک انرژی به وجود بیاوریم که یکچیزی فراتر از گفتوگویشان باشد. ما میخواهیم آدمها حرفی بزنند و در چشمها و حالتشان یک گذشتهای باشد».